سال 1389 سالی پر از امواج
قبل از پرداختن به بحث اصلی لازم می دانم نکته ای را که ممکن است در صورت نپرداختن به آن و ورود به بحث اصلی برخی مخاطبان را دچار سوء تفاهم نماید به عرض برسانم:
31 سال از عمر انقلاب اسلامی ایران را پشت سر گذاشته ایم. پشت سر گذاشتن مشکلات و مسائل همیشه به منزله حل و یا حل کامل آنها نیست و چه بسا ممکن است به جای حل برخی مسائل صورت مسئله را پاک کرده باشیم (یا برای ما پاک کرده باشند) و به این نحو از مسئله عبور کرده باشیم و یا اینکه حل مسائل و مشکلات را با روشهای غیر اصولی انجام داده باشیم و خیال کنیم که با آن مسائل به طور منطقی برخورد کرده ایم که همه اینها باعث خواهد شد پس از مدتی دوباره همان مسائل و مشکلات با قدرت تخریبی بالاتری به سراغ ما آمده و هست و نیست ما را نابود سازند.
اگر به طور دقیق و مطلوب از حافظه تاریخی خود یاری گرفته و وقایع و اتفاقات گذشته را خوب به یاد آوریم، در خواهیم یافت که در زمان های مختلف برخی دلسوزان انقلاب و نظام با تذکر به هنگام، مردم و مسئولان را نسبت به مسائل خاصی آگاه ساخته و در مورد عواقب ناشی از بی اعتنایی به آنها هشدار داده اند و ممکن است شما خواننده عزیز هم یکی از آن هشدار دهنده ها و یا مخاطبان این هشدارها بوده باشید.
در مقابل افرادی نیز بودند که همیشه سعی داشتند حس بی خیالی و بی تفاوتی را به مردم و مسئولان انتقال دهند و در اوج بحران ها، شرایط را عادی و غیر بحرانی جلوه دهند و به نحوی شرایط غافلگیرانه ای را بر کشور حاکم سازند.
یکی از آن موارد که البته در میان انواع دیگری که همیشه وجود داشته است بسیار کوچک و خرد نیز به حساب می آمد، بحث پر دامنه تئوری توهم توطئه بود که بدون توجه عمیق از آن می گذریم.
نتیجه ای که می خواهم از این مطالب دریافت کنم پاسخ به این پرسش است که آیا به نظر شما دادن آگاهی و هشدار نسبت به خطرات و تهدیدات جدی موجب کاهش کارایی سیستم می شود یا ایجاد اغفال و نادیده گرفتن واقعیت های بحران آفرین؟ اما بحث اصلی: سال نو شمسی که اکنون روزهای نخست آن را تجربه می کنیم، نوید دهنده وقایع تلخ و شیرینی در حوزه های چهارگانه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشد که قبل از برخورد با آن وقایع لازم است هر یک از ما ایرانیان در باره آنها شناختی هر چند سطحی داشته باشیم.
منشا بسیاری از وقایع مورد نظر، به ویژگی های مربوط به دهه چهارم انقلاب وابسته است و بر اساس دکترین های اثبات شده در حوزه سیاسی، هر انقلاب که دهه چهارم خود را تجربه کند، شرایط مثبت، منفی و بینابینی را ممکن است داشته باشد. بارزترین نشانه های شرایط مثبت انقلاب این است که: همه شعارهای انقلاب در حوزه های چهارگانه به وقوع پیوسته و قطار انقلاب بر اساس تعاریف اولیه در مسیر اهداف تعیین شده به پیش می رود و اتفاق نظر و انسجام نظری و عملی در میان نیروهای اصیل انقلاب لحظه به لحظه بیشتر می شود.
نشانه ای که می توان برای وضعیت منفی یک انقلاب در دهه چهارم در نظر داشت نیز بر این پایه استوار است که: مرور زمان باعث رنگ باختن شعارهای اصیل انقلاب شده و نیروهای کارآمد آن بر اثر برخی رویدادها به انزوا کشیده می شوند و نوسانات زیادی در گرایشات عقیدتی و سیاسی آنها بوجود می آید و این موضوع باعث روی کار آمدن نیروهایی بظاهر انقلابی شده و رفته رفته معماری بنای انقلاب دچار تغییرات و تحریفات می گردد که به اصطلاح می گویند استحاله صورت گرفته است. وضعیت بینابین هم مانند وضعیت کشورهایی است که راه را گم کرده اند و برای رسیدن به مقصد به دنبال یافتن یک راه مطمئن هستند.
در فرهنگ علوم سیاسی عناصر متعددی در بهبود و یا بی ثباتی یک کشور نقش تعیین کننده ایفا می کنند اما اگر بخواهیم واژه های اصلی را در این موضوع در نظر بگیریم باید از دو واژه ملت و حکومت یاد کنیم چرا که برای تعیین سرنوشت مملکت می بایست این دو وارد عمل شوند و هر چقدر هماهنگی و همکاری آنان برای رسیدن به یک هدف بیشتر باشد، رسیدن به پیروزی تضمین بیشتری می یابد.
حال شرایط فعلی ایران با کدام وضعیت شباهت دارد و اکنون این کشوری که دارای پیشینه گرانسنگی می باشد چه تجاربی را پشت سر می گذراند را باید خودتان تشخیص دهید زیرا هدف ما تبیین موضوعات در حد کلیات است نه کالبد شکافی اساسی موضوعات ریز، اما باید اضافه کنیم موضوع اصلی بحث ما هنوز به قوت خود باقی است تا به نتیجه گیری درست دست یابیم. آیا باید به مردم آگاهی داد و حکومت کرد یا مردم اساسا نباید از آگاهی برخوردار باشند؟
برای پاسخگویی روشن به این پرسش کافی است به تجارب تاریخی حکومتها رجوع کنیم و پس از آن شرایط آن موقع را با وضعیت حال مقایسه نماییم آنگاه خواهیم دید که آگاهی ملتها برای حکومت نه تنها ضرر ندارد بلکه همواره دارای مزایای ویژه ای نیز می باشد.
البته برای حکومتی که قصد فساد، ظلم و مواردی از این دست را داشته باشد فرق می کند زیرا این نوع حکومتها همیشه سعی دارند واقعیت ها را در نظر مردم وارونه جلوه دهند و به همین دلیل هر عامل و منبعی که باعث آگاهی مردم نسبت به واقعیت ها شود از دید حکومت، محکوم به نابودی خواهد بود.
آگاهی مردم از یک سو و داشتن اطلاعات کافی از وضعیت واقعی مملکت توسط مسئولان از سوی دیگر، دو عامل مهم برای ثبات و ماندگاری حکومتها تلقی می گردد و اگر هر یک از این آگاهی ها کاهش یافته و حذف گردد دیگر نباید امیدی بر ادامه حیات حکومت وجود داشته باشد چرا که همان خلاء های اطلاعاتی باعث غفلت مسئولان شده و عوامل مخرب داخلی و خارجی در براندازی حکومت موفق خواهند شد.
غفلت زدگی و بی خبری از واقیتهای مملکت نه برای حکومت و نه برای ملت سزاوار نیست و عواقب خطرناکی را بدنبال خود دارد پس بهتر است تا هم حکومت و هم ملت در پی تقویت توان اطلاعاتی خود برآیند تا از گزندهای احتمالی به دور باشند و جای هیچ تردیدی وجود ندارد که آگاهی مردم از آنچه در حال وقوع است باید با استقبال حکومت همراه باشد در غیر این صورت مجاری کسب اطلاعات برای ملت دچار انحرافات بیمناک شده و بطور ناخودآگاه ملت را در برابر حکومت قرار می دهد.
در این باره تجربه تاریخی بارها ثابت نموده که یک سوء تفاهم در میان حکومت و ملت می تواند کشور را دستخوش حوادث ناگوار نماید و برای همین موضوع حکومتها در برابر هر سوء تفاهم احتمالی باید خود را مسئول بدانند. تخریب اعتماد به وجود آمده مابین حکومت و ملت اغلب از راه دروغ پردازی صورت می گیرد و اخبار و اطلاعات دروغ همواره از جانب بدخواهان مملکت جریان می یابد پس شایسته تر آن است که حکومت در یک دوره حساب شده مردم را به دریافت اطلاعات مورد نیاز آنها از رسانه ای مطمئن عادت دهد و در این دوره از هرگونه ناراستی بطور جدی پرهیز نماید.
اما موضوع برای مدیران ارشد یک مملکت بغرنج تر است اگر اطلاعاتی که به آنها می رسد از واقعیات تهی باشد و گاهی اندکی ناراستی در اطلاعات به دست آمده برای مسئولان ارشد یک نظام می تواند هستی آنها را به باد دهد.
سالی که در پیش داریم سالی پر از امواج مثبت و منفی خواهد بود زیرا روند و سیرتحولات بین المللی، منطقه ای و داخلی در شرایطی قرار دارد که بروز هر واقعه ای دور از انتظار نیست و تنها ناجی حکومت و ملت در میان امواج خروشان سال 1389 ، استقرار یک جریان اطلاعاتی سالم و به دور از ناراستی - هم برای مردم و هم برای مسئولان کشورمان – می باشد که فراهم سازی این امکان کار دشواری نیز نمی تواند باشد.
تنها کافی است همه ما در هر گروه و قشری که قرار داریم به امنیت ملی و ثبات کشور و منافع واقعی مردم توجه ویژه داشته باشیم و از جنجال، تفرقه و دشمنی علیه یکدیگر با جدیت هر چه تمام تر پرهیز نماییم زیرا تنها امید بدخواهان این مرزوبوم کهن و دارای فرهنگ و تمدن غنی، تفرقه ایرانیان به هر بهانه ای که می خواهد باشد است و اگر این امید به یاس تبدیل شود، پیروزی قطعی به دست خواهد آمد.
ايميل نويسنده: (drmohaqeq@gmail.com)
31 سال از عمر انقلاب اسلامی ایران را پشت سر گذاشته ایم. پشت سر گذاشتن مشکلات و مسائل همیشه به منزله حل و یا حل کامل آنها نیست و چه بسا ممکن است به جای حل برخی مسائل صورت مسئله را پاک کرده باشیم (یا برای ما پاک کرده باشند) و به این نحو از مسئله عبور کرده باشیم و یا اینکه حل مسائل و مشکلات را با روشهای غیر اصولی انجام داده باشیم و خیال کنیم که با آن مسائل به طور منطقی برخورد کرده ایم که همه اینها باعث خواهد شد پس از مدتی دوباره همان مسائل و مشکلات با قدرت تخریبی بالاتری به سراغ ما آمده و هست و نیست ما را نابود سازند.
اگر به طور دقیق و مطلوب از حافظه تاریخی خود یاری گرفته و وقایع و اتفاقات گذشته را خوب به یاد آوریم، در خواهیم یافت که در زمان های مختلف برخی دلسوزان انقلاب و نظام با تذکر به هنگام، مردم و مسئولان را نسبت به مسائل خاصی آگاه ساخته و در مورد عواقب ناشی از بی اعتنایی به آنها هشدار داده اند و ممکن است شما خواننده عزیز هم یکی از آن هشدار دهنده ها و یا مخاطبان این هشدارها بوده باشید.
در مقابل افرادی نیز بودند که همیشه سعی داشتند حس بی خیالی و بی تفاوتی را به مردم و مسئولان انتقال دهند و در اوج بحران ها، شرایط را عادی و غیر بحرانی جلوه دهند و به نحوی شرایط غافلگیرانه ای را بر کشور حاکم سازند.
یکی از آن موارد که البته در میان انواع دیگری که همیشه وجود داشته است بسیار کوچک و خرد نیز به حساب می آمد، بحث پر دامنه تئوری توهم توطئه بود که بدون توجه عمیق از آن می گذریم.
نتیجه ای که می خواهم از این مطالب دریافت کنم پاسخ به این پرسش است که آیا به نظر شما دادن آگاهی و هشدار نسبت به خطرات و تهدیدات جدی موجب کاهش کارایی سیستم می شود یا ایجاد اغفال و نادیده گرفتن واقعیت های بحران آفرین؟ اما بحث اصلی: سال نو شمسی که اکنون روزهای نخست آن را تجربه می کنیم، نوید دهنده وقایع تلخ و شیرینی در حوزه های چهارگانه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشد که قبل از برخورد با آن وقایع لازم است هر یک از ما ایرانیان در باره آنها شناختی هر چند سطحی داشته باشیم.
منشا بسیاری از وقایع مورد نظر، به ویژگی های مربوط به دهه چهارم انقلاب وابسته است و بر اساس دکترین های اثبات شده در حوزه سیاسی، هر انقلاب که دهه چهارم خود را تجربه کند، شرایط مثبت، منفی و بینابینی را ممکن است داشته باشد. بارزترین نشانه های شرایط مثبت انقلاب این است که: همه شعارهای انقلاب در حوزه های چهارگانه به وقوع پیوسته و قطار انقلاب بر اساس تعاریف اولیه در مسیر اهداف تعیین شده به پیش می رود و اتفاق نظر و انسجام نظری و عملی در میان نیروهای اصیل انقلاب لحظه به لحظه بیشتر می شود.
نشانه ای که می توان برای وضعیت منفی یک انقلاب در دهه چهارم در نظر داشت نیز بر این پایه استوار است که: مرور زمان باعث رنگ باختن شعارهای اصیل انقلاب شده و نیروهای کارآمد آن بر اثر برخی رویدادها به انزوا کشیده می شوند و نوسانات زیادی در گرایشات عقیدتی و سیاسی آنها بوجود می آید و این موضوع باعث روی کار آمدن نیروهایی بظاهر انقلابی شده و رفته رفته معماری بنای انقلاب دچار تغییرات و تحریفات می گردد که به اصطلاح می گویند استحاله صورت گرفته است. وضعیت بینابین هم مانند وضعیت کشورهایی است که راه را گم کرده اند و برای رسیدن به مقصد به دنبال یافتن یک راه مطمئن هستند.
در فرهنگ علوم سیاسی عناصر متعددی در بهبود و یا بی ثباتی یک کشور نقش تعیین کننده ایفا می کنند اما اگر بخواهیم واژه های اصلی را در این موضوع در نظر بگیریم باید از دو واژه ملت و حکومت یاد کنیم چرا که برای تعیین سرنوشت مملکت می بایست این دو وارد عمل شوند و هر چقدر هماهنگی و همکاری آنان برای رسیدن به یک هدف بیشتر باشد، رسیدن به پیروزی تضمین بیشتری می یابد.
حال شرایط فعلی ایران با کدام وضعیت شباهت دارد و اکنون این کشوری که دارای پیشینه گرانسنگی می باشد چه تجاربی را پشت سر می گذراند را باید خودتان تشخیص دهید زیرا هدف ما تبیین موضوعات در حد کلیات است نه کالبد شکافی اساسی موضوعات ریز، اما باید اضافه کنیم موضوع اصلی بحث ما هنوز به قوت خود باقی است تا به نتیجه گیری درست دست یابیم. آیا باید به مردم آگاهی داد و حکومت کرد یا مردم اساسا نباید از آگاهی برخوردار باشند؟
برای پاسخگویی روشن به این پرسش کافی است به تجارب تاریخی حکومتها رجوع کنیم و پس از آن شرایط آن موقع را با وضعیت حال مقایسه نماییم آنگاه خواهیم دید که آگاهی ملتها برای حکومت نه تنها ضرر ندارد بلکه همواره دارای مزایای ویژه ای نیز می باشد.
البته برای حکومتی که قصد فساد، ظلم و مواردی از این دست را داشته باشد فرق می کند زیرا این نوع حکومتها همیشه سعی دارند واقعیت ها را در نظر مردم وارونه جلوه دهند و به همین دلیل هر عامل و منبعی که باعث آگاهی مردم نسبت به واقعیت ها شود از دید حکومت، محکوم به نابودی خواهد بود.
آگاهی مردم از یک سو و داشتن اطلاعات کافی از وضعیت واقعی مملکت توسط مسئولان از سوی دیگر، دو عامل مهم برای ثبات و ماندگاری حکومتها تلقی می گردد و اگر هر یک از این آگاهی ها کاهش یافته و حذف گردد دیگر نباید امیدی بر ادامه حیات حکومت وجود داشته باشد چرا که همان خلاء های اطلاعاتی باعث غفلت مسئولان شده و عوامل مخرب داخلی و خارجی در براندازی حکومت موفق خواهند شد.
غفلت زدگی و بی خبری از واقیتهای مملکت نه برای حکومت و نه برای ملت سزاوار نیست و عواقب خطرناکی را بدنبال خود دارد پس بهتر است تا هم حکومت و هم ملت در پی تقویت توان اطلاعاتی خود برآیند تا از گزندهای احتمالی به دور باشند و جای هیچ تردیدی وجود ندارد که آگاهی مردم از آنچه در حال وقوع است باید با استقبال حکومت همراه باشد در غیر این صورت مجاری کسب اطلاعات برای ملت دچار انحرافات بیمناک شده و بطور ناخودآگاه ملت را در برابر حکومت قرار می دهد.
در این باره تجربه تاریخی بارها ثابت نموده که یک سوء تفاهم در میان حکومت و ملت می تواند کشور را دستخوش حوادث ناگوار نماید و برای همین موضوع حکومتها در برابر هر سوء تفاهم احتمالی باید خود را مسئول بدانند. تخریب اعتماد به وجود آمده مابین حکومت و ملت اغلب از راه دروغ پردازی صورت می گیرد و اخبار و اطلاعات دروغ همواره از جانب بدخواهان مملکت جریان می یابد پس شایسته تر آن است که حکومت در یک دوره حساب شده مردم را به دریافت اطلاعات مورد نیاز آنها از رسانه ای مطمئن عادت دهد و در این دوره از هرگونه ناراستی بطور جدی پرهیز نماید.
اما موضوع برای مدیران ارشد یک مملکت بغرنج تر است اگر اطلاعاتی که به آنها می رسد از واقعیات تهی باشد و گاهی اندکی ناراستی در اطلاعات به دست آمده برای مسئولان ارشد یک نظام می تواند هستی آنها را به باد دهد.
سالی که در پیش داریم سالی پر از امواج مثبت و منفی خواهد بود زیرا روند و سیرتحولات بین المللی، منطقه ای و داخلی در شرایطی قرار دارد که بروز هر واقعه ای دور از انتظار نیست و تنها ناجی حکومت و ملت در میان امواج خروشان سال 1389 ، استقرار یک جریان اطلاعاتی سالم و به دور از ناراستی - هم برای مردم و هم برای مسئولان کشورمان – می باشد که فراهم سازی این امکان کار دشواری نیز نمی تواند باشد.
تنها کافی است همه ما در هر گروه و قشری که قرار داریم به امنیت ملی و ثبات کشور و منافع واقعی مردم توجه ویژه داشته باشیم و از جنجال، تفرقه و دشمنی علیه یکدیگر با جدیت هر چه تمام تر پرهیز نماییم زیرا تنها امید بدخواهان این مرزوبوم کهن و دارای فرهنگ و تمدن غنی، تفرقه ایرانیان به هر بهانه ای که می خواهد باشد است و اگر این امید به یاس تبدیل شود، پیروزی قطعی به دست خواهد آمد.
ايميل نويسنده: (drmohaqeq@gmail.com)
1 نظرات:
سلام
از زحمت شما در تابش آر-اس-اس رامسرنيوز در درياديم كمال تشكر را داريم
سرافراز باشيد
ارسال یک نظر