برنامهريزي براي اقتصاد خانواده
شيما نجاري
ثروت، یکی از سایههای اساسی انسان ایرانی است و شاید این به درک نادرست وی از مفاهیم ملی و دینی برميگردد که نتوانسته نسبت مناسبی بین خود و ثروتمندی تعریف کند. انسان ایرانی در ملاء عام به ثروت ميتازد، ولی در اندرونیترین بخش ذهن خود به هر روشی برای دستیابی به آن تلاش و تدبر ميکند. این بخش را برای کسانی مينویسم که قصد آن را دارند که با خود شفاف باشند و قبول دارند که ثروت الزاماً فسادآور نیست و دستیابی به آن الزاماً از راههای فاسد نیست.
در کل کتب ثروت که به تحقیق و تفحص پیرامون زندگی ثروتمندان ميپردازند، 4 اصل اساسی ذکر ميشود:
1- درآمد
2- پس انداز
3- سرمایه گذاری
4- مدیریت هزینه های زندگی.
درآمد
یادتان باشد اگر همه درآمد خود را خرج ميکنید و فکر ميکنید؛ کو تا آینده؟ کی فردا را دیده؟ مگه چند روز زندهایم؟ قطعاً شما از کسانی خواهید شد که اگر بعد از 40 سالگی زنده باشید، شاید بارها به علت فشار مالی طلب مرگ کنید. شاید هم با 2 شغله بودن بتوانید تا آخر برج خود را بکشید، اما در مجموع سراشیبی سختی را طی خواهید کرد و مدام حسرت روزهای گذشته پر پول را ميخورید که چرا قدر آن را ندانستهاید؛ شاید هم جزو آن دسته کسانی شوید که مدام آدمهایی را که وضع مالی خوب دارند، شماتت کنید که لذت بردن از زندگی را بلد نیستند و دارند زجر ميکشند و شاید هم به گفتن خاطرات جوانی خود بپردازید که چقدر آدم ولخرج و جالبی بودید، ولی خوب درون شما آن زمان که از دوران ولخرجی ميگویید چه احساسی دارد؟ (صادق باشید)
پس انداز
پس اگر علاقمندید همیشه در وضعیتی مناسب بسر ببرید، پیشنهاد ميکنم حتماً درصدی از درآمد خود را هر چند اندک پسانداز کنید و اصلاً هم فکر نکنید که با این مبلغ پسانداز هیچ کاری نميشه کرد (و نگویید آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب)
وقتی زندگینامه آدمهای ثروتمند را ميخوانید، متوجه ميشوید جمع کردن پساندازهای کوچک، چگونه بزرگراه ثروت را ميسازد و یادتان باشد؛ زمانی موفق به پسانداز ميشوید که به قول یکی از نویسندگان ثروتسازی، پسانداز را کالای لوکس ندانید، بلکه کالایی ضروری بدانید که ابتدای لیست خریدتان باید قرار گیرد، نه انتهای آن و اگر پولی ماند.
اگر هم ميگویید این فرهنگ را بلد نیستید اشکالی ندارد، به بانک بگویید همان اول از حقوقتان رقم پسانداز (حداقل 10 درصد درآمد) را بردارد و مابقی را به شما تحویل دهد. شک نکنید همین کوچکها در مرحله بعد ميتوانند در میان مدت زندگی شما را متحول کنند. از تورم هم نترسید که پسانداز شما را ناچیز ميسازد. با یادگیری روش بهرهگیری از پسانداز، شما تورم را حریف ميشوید و یادمان باشد تورم تنها کسانی را آزار ميدهد که کالای سرمایهای ندارند وگرنه آنها که کالای سرمایهای دارند چون از رشد نرخها منتفع ميشوند، شاد خواهند بود.
سرمایه گذاری
حال وقت آن است که ضرب المثل ایرانی را محقق کنید؛ «پول، پول ميآورد»
پس از اینکه پساندازهای شما به یک حد قابل تبدیل رسید، ميتوانید شروع به سرمایهگذاری روی کالاهای سرمایهای که فکر ميکنید برای شما مناسب است، بكنيد، مثل؛ سکه، طلا، سهام، فرش دستباف، زمین، خانه، سپردهگذاری در بانک، مشارکت در راهاندازی یک کسب و کار (این یکی نیازمند تخصص بیشتری از مابقی ميباشد) و سایر کالاهایی که شما به آن تسلط و آشنایی دارید.
کم کم خواهید دید که این سرمایهها رشد ميکنند و ميتوانید کالاهای مناسبتر و بزرگتر سرمایهای را خرید کنید و کم کم رشد خوبی را طی کنید. برای آشنایی بیشتر جهت خرید کالاهای سرمایهای، هم ميتوانید از مشاور سرمایهگذاری کمک بگیرید و هم ميتوانید خودتان در یکی از این مسیرها آموزش ببینید و متخصص شوید؛ آن وقت ميتوانید هم این کار را برای خود انجام دهید، هم کمکی برای دیگران باشید و از این راه هم درآمدی کسب کنید. (اگر علاقمند به یادگیری این مباحث بودید، با دفتر بنیاد فرهنگ و زندگی تماس بگیرید و در کلاس زئوس، روش تولید ثروت در زندگی ثبتنام کنید).
مدیریت هزینههای زندگی
زوج جوانی را به یاد ميآورم که ماهانه درآمد متوسط رو به بالایی داشتند، ولی متاسفانه بیاندازه پریشان و به هم ریخته بودند و فکر ميکردند باید کار سومي پیدا کنند تا بتوانند هزینههای خود را پوشش دهند. بعد از اینکه با آنها گپی زدم متوجه شدم متاسفانه هیچگونه مدیریتی بر هزینههای زندگی خود ندارند و از سوی دیگر به رقابت با خانوادههایی پرداختهاند که حداقل 10 سال بزرگترند و یا 8 سال زودتر از آنها زندگی تشکیل دادهاند و از سوی دیگر در لیگهای دیگر رقابتی مانند؛ دختر و پسرعموها، دايیها، خالهها و ... شرکت کردهاند و ميخواهند از هیچ کدام آنها هم کم نیاورند.
جالب اینکه وقتی درآمد آنها برای این رقابت کفاف نميدهد، از بانکها و صندوقهای مختلف یار کمکی جذب کرده بودند و اقدام به دوپینگ از طریق آنها نمودند (دریافت وامهای متنوع؛ اتومبیل، خرید خانه، لوازم خانه و...) و تمامي اینها باعث شده بود هر از چند گاهی دچار فشار روانی شده و سر هم داد بکشند و یکدیگر را برای این وضعیت متهم کنند، در صورتی که هر دو نقش کلیدی در شکلگیری ماجرا داشتند و جالب اینکه حالا ميخواستند شغل سوم بسازند، در حالی که شغل اول آنها به علت فرسودگی، خستگی مفرط و بی حوصلگی در حال از دست رفتن بود و شغل دوم هم به علت اینکه کارفرما فهمیده بود، آنها به شدت نیازمند آن هستند، قراردادي با نرخی پایین داشت.
در روند کلاس از آنها خواستم که سودی که بابت لوازم مصرفی قسطی و سایر وامها ميپردازند، محاسبه کنند و سپس ببینند چه بر سر درآمدهای خود آوردهاند؟ و پس از تاملی کوتاه متوجه شدند این مسابقه و نمایش تا کجا آنها را دچار آسیب و بهم ریختگی کرده و اگر زودتر نجنبند دچار فروپاشی زندگی خواهند شد.
پس باید مدام از هزینهها به وسیله بودجهبندی مراقبت کرد و نباید به سرعتی که درآمدها رشد ميکنند (و گاهی جلوتر از آن) هزینهها را رشد داد و از سوی دیگر نباید در جهتی حرکت کرد که مدام بخواهیم اینطور جلوه بدهیم که ما متعلق به طبقه بالاتری هستیم و خود را مجبور کنیم هزینه این دروغ را بپردازیم. شک نکنید اگر مدیریت اقتصادی زندگی خود را یاد بگیرید قطعاً ميتوانید در بالاترین طبقات اجتماعی و مالی زندگی کنید بدون اینکه نیاز به وانمود داشته باشید
ثروت، یکی از سایههای اساسی انسان ایرانی است و شاید این به درک نادرست وی از مفاهیم ملی و دینی برميگردد که نتوانسته نسبت مناسبی بین خود و ثروتمندی تعریف کند. انسان ایرانی در ملاء عام به ثروت ميتازد، ولی در اندرونیترین بخش ذهن خود به هر روشی برای دستیابی به آن تلاش و تدبر ميکند. این بخش را برای کسانی مينویسم که قصد آن را دارند که با خود شفاف باشند و قبول دارند که ثروت الزاماً فسادآور نیست و دستیابی به آن الزاماً از راههای فاسد نیست.
در کل کتب ثروت که به تحقیق و تفحص پیرامون زندگی ثروتمندان ميپردازند، 4 اصل اساسی ذکر ميشود:
1- درآمد
2- پس انداز
3- سرمایه گذاری
4- مدیریت هزینه های زندگی.
درآمد
یادتان باشد اگر همه درآمد خود را خرج ميکنید و فکر ميکنید؛ کو تا آینده؟ کی فردا را دیده؟ مگه چند روز زندهایم؟ قطعاً شما از کسانی خواهید شد که اگر بعد از 40 سالگی زنده باشید، شاید بارها به علت فشار مالی طلب مرگ کنید. شاید هم با 2 شغله بودن بتوانید تا آخر برج خود را بکشید، اما در مجموع سراشیبی سختی را طی خواهید کرد و مدام حسرت روزهای گذشته پر پول را ميخورید که چرا قدر آن را ندانستهاید؛ شاید هم جزو آن دسته کسانی شوید که مدام آدمهایی را که وضع مالی خوب دارند، شماتت کنید که لذت بردن از زندگی را بلد نیستند و دارند زجر ميکشند و شاید هم به گفتن خاطرات جوانی خود بپردازید که چقدر آدم ولخرج و جالبی بودید، ولی خوب درون شما آن زمان که از دوران ولخرجی ميگویید چه احساسی دارد؟ (صادق باشید)
پس انداز
پس اگر علاقمندید همیشه در وضعیتی مناسب بسر ببرید، پیشنهاد ميکنم حتماً درصدی از درآمد خود را هر چند اندک پسانداز کنید و اصلاً هم فکر نکنید که با این مبلغ پسانداز هیچ کاری نميشه کرد (و نگویید آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب)
وقتی زندگینامه آدمهای ثروتمند را ميخوانید، متوجه ميشوید جمع کردن پساندازهای کوچک، چگونه بزرگراه ثروت را ميسازد و یادتان باشد؛ زمانی موفق به پسانداز ميشوید که به قول یکی از نویسندگان ثروتسازی، پسانداز را کالای لوکس ندانید، بلکه کالایی ضروری بدانید که ابتدای لیست خریدتان باید قرار گیرد، نه انتهای آن و اگر پولی ماند.
اگر هم ميگویید این فرهنگ را بلد نیستید اشکالی ندارد، به بانک بگویید همان اول از حقوقتان رقم پسانداز (حداقل 10 درصد درآمد) را بردارد و مابقی را به شما تحویل دهد. شک نکنید همین کوچکها در مرحله بعد ميتوانند در میان مدت زندگی شما را متحول کنند. از تورم هم نترسید که پسانداز شما را ناچیز ميسازد. با یادگیری روش بهرهگیری از پسانداز، شما تورم را حریف ميشوید و یادمان باشد تورم تنها کسانی را آزار ميدهد که کالای سرمایهای ندارند وگرنه آنها که کالای سرمایهای دارند چون از رشد نرخها منتفع ميشوند، شاد خواهند بود.
سرمایه گذاری
حال وقت آن است که ضرب المثل ایرانی را محقق کنید؛ «پول، پول ميآورد»
پس از اینکه پساندازهای شما به یک حد قابل تبدیل رسید، ميتوانید شروع به سرمایهگذاری روی کالاهای سرمایهای که فکر ميکنید برای شما مناسب است، بكنيد، مثل؛ سکه، طلا، سهام، فرش دستباف، زمین، خانه، سپردهگذاری در بانک، مشارکت در راهاندازی یک کسب و کار (این یکی نیازمند تخصص بیشتری از مابقی ميباشد) و سایر کالاهایی که شما به آن تسلط و آشنایی دارید.
کم کم خواهید دید که این سرمایهها رشد ميکنند و ميتوانید کالاهای مناسبتر و بزرگتر سرمایهای را خرید کنید و کم کم رشد خوبی را طی کنید. برای آشنایی بیشتر جهت خرید کالاهای سرمایهای، هم ميتوانید از مشاور سرمایهگذاری کمک بگیرید و هم ميتوانید خودتان در یکی از این مسیرها آموزش ببینید و متخصص شوید؛ آن وقت ميتوانید هم این کار را برای خود انجام دهید، هم کمکی برای دیگران باشید و از این راه هم درآمدی کسب کنید. (اگر علاقمند به یادگیری این مباحث بودید، با دفتر بنیاد فرهنگ و زندگی تماس بگیرید و در کلاس زئوس، روش تولید ثروت در زندگی ثبتنام کنید).
مدیریت هزینههای زندگی
زوج جوانی را به یاد ميآورم که ماهانه درآمد متوسط رو به بالایی داشتند، ولی متاسفانه بیاندازه پریشان و به هم ریخته بودند و فکر ميکردند باید کار سومي پیدا کنند تا بتوانند هزینههای خود را پوشش دهند. بعد از اینکه با آنها گپی زدم متوجه شدم متاسفانه هیچگونه مدیریتی بر هزینههای زندگی خود ندارند و از سوی دیگر به رقابت با خانوادههایی پرداختهاند که حداقل 10 سال بزرگترند و یا 8 سال زودتر از آنها زندگی تشکیل دادهاند و از سوی دیگر در لیگهای دیگر رقابتی مانند؛ دختر و پسرعموها، دايیها، خالهها و ... شرکت کردهاند و ميخواهند از هیچ کدام آنها هم کم نیاورند.
جالب اینکه وقتی درآمد آنها برای این رقابت کفاف نميدهد، از بانکها و صندوقهای مختلف یار کمکی جذب کرده بودند و اقدام به دوپینگ از طریق آنها نمودند (دریافت وامهای متنوع؛ اتومبیل، خرید خانه، لوازم خانه و...) و تمامي اینها باعث شده بود هر از چند گاهی دچار فشار روانی شده و سر هم داد بکشند و یکدیگر را برای این وضعیت متهم کنند، در صورتی که هر دو نقش کلیدی در شکلگیری ماجرا داشتند و جالب اینکه حالا ميخواستند شغل سوم بسازند، در حالی که شغل اول آنها به علت فرسودگی، خستگی مفرط و بی حوصلگی در حال از دست رفتن بود و شغل دوم هم به علت اینکه کارفرما فهمیده بود، آنها به شدت نیازمند آن هستند، قراردادي با نرخی پایین داشت.
در روند کلاس از آنها خواستم که سودی که بابت لوازم مصرفی قسطی و سایر وامها ميپردازند، محاسبه کنند و سپس ببینند چه بر سر درآمدهای خود آوردهاند؟ و پس از تاملی کوتاه متوجه شدند این مسابقه و نمایش تا کجا آنها را دچار آسیب و بهم ریختگی کرده و اگر زودتر نجنبند دچار فروپاشی زندگی خواهند شد.
پس باید مدام از هزینهها به وسیله بودجهبندی مراقبت کرد و نباید به سرعتی که درآمدها رشد ميکنند (و گاهی جلوتر از آن) هزینهها را رشد داد و از سوی دیگر نباید در جهتی حرکت کرد که مدام بخواهیم اینطور جلوه بدهیم که ما متعلق به طبقه بالاتری هستیم و خود را مجبور کنیم هزینه این دروغ را بپردازیم. شک نکنید اگر مدیریت اقتصادی زندگی خود را یاد بگیرید قطعاً ميتوانید در بالاترین طبقات اجتماعی و مالی زندگی کنید بدون اینکه نیاز به وانمود داشته باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر