آیین آفتاب خواهی در فرهنگ مردم(1)
برخلاف پیش بینی های مسئولان دولتی در امور آب و کشاورزی، بهار امسال بسیار پرباران بود و دیدیم که در بیشتر مناطق ایران باران به قدر کافی باریدن گرفت. در این پست می خواهم راجع به آیینی صحبت کنم که شاید برای برخی از خوانندگان کمی غریب باشد، بله آیین آفتاب خواهی.
همانطور که می دانیم باران نعمت الهی بوده وهست اما بارش بیش از حد آن در برخی مناطق موجب زحمت کشاورزان می شود. البته چنان که گفته اند:
هر کس نقش خویش می بیند در آب برزگر باران گازر آفتاب
در فرهنگ مردم برخی از مناطق ایران به ویژه شمال ایران وقتی که بارش باران قطع نشود و کار کشاورزی را به تأخیر بیندازد آیین های بند آمدن باران یا آفتاب خواهی را اجر می نمودند که به شرح آن خواهم پرداخت.
بيشتر گزارشها از برگزاري اين آيين مربوط به مناطق شمالي به ويژه گيلان و مازندران است. به طور مثال در برخي روستاهاي تنكابن و رامسر، براي بند آمدن باران، مراسم خرده تاوهxorde tâve را اجرا مينمودند. اجراي اين مراسم به اين ترتيب بود كه عدهيي از بچههاي 4 تا 10 ساله در حدود 10 الي20 نفر به صف ميايستادند و هر نفر پشت لباس نفر جلويي را ميگرفت. اين صف در روستا به راه ميافتاد و بيشتر سعي ميكردند از مكانهاي رو بسته كه حالت پناهگاه را دارد، عبور نكنند، تا كودكان خردسال كاملاً خيس شوند و خداوند دلش به رحم آيد و باران را بند بياورد. كودكان نبايد كلاه و امثال آن بر سر بگذارند و به در هر خانهيي می رسيدند اين شعر را ميخواندند:
الهي خرده تاوه خرده تاوه فردا آفتاب بتاوه
Elâhi xorde tâve xorde tâve farad âftâb betâve
يك كاسه دانه وانه شش تا مرغانه وانه
Yek kâse dâne vâne šeš tâ morqâne vâne
تومجار توم بپيسه ورزاي سم بپيسه
Tumjâre tum bepesa varzâye som bepisa
بج زميسر ورسه بج بينه لنگ بپيسه
Boj zemi sar varesa boj bine leng bepisa
يعني: خدايا آفتاب بتابد، فردا هوا آفتابي شود، يك كاسه برنج لازم است، شش تا تخممرغ لازم است. نشاءهاي برنج در شاليزار پوسيده، سم گاو نر پوسيده، خوشههاي برنج كه بر روي زمين افتاده جوانه زده، پاي شالي بُر(دروگر) پوسيده.
پس از خواندن اين اشعار، صاحبخانه تخم مرغ يا برنج به كودكان ميداد. پس از اينكه كودكان كاملاً خيس می شدند به جاي خشكي ميرفتند و تخم مرغ و برنج را بين خود تقسيم ميكردند. اهالي معتقد بودند پس از اجراي اين مراسم باران بند ميآيد.
همانطور که می دانیم باران نعمت الهی بوده وهست اما بارش بیش از حد آن در برخی مناطق موجب زحمت کشاورزان می شود. البته چنان که گفته اند:
هر کس نقش خویش می بیند در آب برزگر باران گازر آفتاب
در فرهنگ مردم برخی از مناطق ایران به ویژه شمال ایران وقتی که بارش باران قطع نشود و کار کشاورزی را به تأخیر بیندازد آیین های بند آمدن باران یا آفتاب خواهی را اجر می نمودند که به شرح آن خواهم پرداخت.
بيشتر گزارشها از برگزاري اين آيين مربوط به مناطق شمالي به ويژه گيلان و مازندران است. به طور مثال در برخي روستاهاي تنكابن و رامسر، براي بند آمدن باران، مراسم خرده تاوهxorde tâve را اجرا مينمودند. اجراي اين مراسم به اين ترتيب بود كه عدهيي از بچههاي 4 تا 10 ساله در حدود 10 الي20 نفر به صف ميايستادند و هر نفر پشت لباس نفر جلويي را ميگرفت. اين صف در روستا به راه ميافتاد و بيشتر سعي ميكردند از مكانهاي رو بسته كه حالت پناهگاه را دارد، عبور نكنند، تا كودكان خردسال كاملاً خيس شوند و خداوند دلش به رحم آيد و باران را بند بياورد. كودكان نبايد كلاه و امثال آن بر سر بگذارند و به در هر خانهيي می رسيدند اين شعر را ميخواندند:
الهي خرده تاوه خرده تاوه فردا آفتاب بتاوه
Elâhi xorde tâve xorde tâve farad âftâb betâve
يك كاسه دانه وانه شش تا مرغانه وانه
Yek kâse dâne vâne šeš tâ morqâne vâne
تومجار توم بپيسه ورزاي سم بپيسه
Tumjâre tum bepesa varzâye som bepisa
بج زميسر ورسه بج بينه لنگ بپيسه
Boj zemi sar varesa boj bine leng bepisa
يعني: خدايا آفتاب بتابد، فردا هوا آفتابي شود، يك كاسه برنج لازم است، شش تا تخممرغ لازم است. نشاءهاي برنج در شاليزار پوسيده، سم گاو نر پوسيده، خوشههاي برنج كه بر روي زمين افتاده جوانه زده، پاي شالي بُر(دروگر) پوسيده.
پس از خواندن اين اشعار، صاحبخانه تخم مرغ يا برنج به كودكان ميداد. پس از اينكه كودكان كاملاً خيس می شدند به جاي خشكي ميرفتند و تخم مرغ و برنج را بين خود تقسيم ميكردند. اهالي معتقد بودند پس از اجراي اين مراسم باران بند ميآيد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر