اقتصاد در قرآن
آثار اقتصادي انفاق
- خبر گزاري موج گاهي در قرآن كريم از انفاق به قرض و در يك مورد به «زكات» تعبير شده است. قرض، تمليك مال به ديگري به شرط ضمان است، يعني برعهده قرض گيرنده است كه خود مال، مثل يا قيمت آن را برگرداند. وقتي از انفاق به قرض تعبير ميشود، طبيعي است كه كه عوض آن برگردانده شود؛ به همين جهت، قرآن ميفرمايد: «و هر چيزي را در راه او انفاق كنيد،عوض آن را ميدهد و [جاي آن را پر ميكند] چون قرض گيرنده، خدا است در عوض با فضل خود آن را چند برابر ميكند.» گرچه گاهي ممكن است بر اساس مصلحت، همه آن به آخرت موكول شود، معمولاً در دنيا نيز ازدياد نعمت را به دنبال دارد، چنانكه يكي از معاني «زكات»، رشد در مال است كه گاهي به جاي انفاق به كار ميرود.مجموعهاي از آيات كه معمولاً مؤمنان را به انفاق تشويق ميكنند، به بازگشت مال يا چند برابر شدن آن تصريح كردهاند. اين آيات نسبت به چند برابر شدن آن در دنيا اطلاق دارند و مفسران از اطلاق، شمول را استفاده كرده و گفتهاند ازدياد نعمت در دنيا و پاداش آخرتي منظور است.ممكن است در ابتدا توهم شود كه با انفاق، بخشي از مال از دست ميرود؛ بنابراين چگونه بخشش، باعث ازدياد مال ميشود؟ با دو تحليل به اين سؤال ميتوان پاسخ گفت.يك تحليل از علامه طباطبايي است. وي مينويسد : جامعه به منزله تن آدمي است، پيكر واحدي كه اعضاي مختلف دارد. گرچه اجزا مختلفند، در مجموع يك پيكر را تشكيل ميدهند و همگي يك هدف را دنبال ميكنند. وقتي يكي از اعضا آسيب ببيند در حقيقت تمام بدن در عملكرد خود تضعيف گرديده، زيان ميبيند. چشم، چراغ راه دست است، اگر چشم آسيب ببيند، دستها و پاها در انجام فعاليت خود كند خواهد شد و همه بدن ضرر خواهد كرد؛ اما اگر از همان ابتدا، ساير اعضا براي بازيافت سلامت عضو آسيب ديده بكوشند، تمام اعضا اصلاح خواهند شد و چندين برابر آن چه براي سلامت آن عضو هزينه كردهاند، عايدشان خواهد شد. فرد در جامعه عضوي از يك مجموعه است، اگر ديگر اعضا فقر او را رفع كرده و نيازش را برآورده سازند، هم دل او را از رذايل كه فقر در او ايجاد ميكند، پاك كردهاند و هم او را درعملكردش نشاط بخشيده و جامعه را از ثمرات وجودش بهرهمند ساختهاند؛ پس انفاق به يك نفر، اصلاح هزاران نفر است به ويژه اگر انفاق در رفع نيازهاي نوعي، همانند تعليم و تربيت باشد.طبيعي است با افزايش تعداد فقرا، قدرت خريد جامعه، كاهش مييابد و با كاهش تقاضا، توليد كل متأثر ميگردد. افزون بر اين بهرهوري، كاهش و مفاسد اجتماعي، ناامني و ... افزايش مييابند كه بر توليد تاثير ميگذارند.تحليل ديگر اين كه همه امور به دست قادر متعال است. اگر او اراده كند، بركت در دارايي فرد پديد ميآيد. اراده او همان و ازدياد نعمت همان. خداوند در قرآن وعده داده و ممكن است از راه عادي يا حتي با شيوههاي غيرمعمول عملي شود. آن چه مسلم است تخلف ناپذيري اين وعده است: « اگر انفاق در راه خدا و كسب رضايت او باشد، رشد و نمو از لوازم حتمي آن است و تخلفپذير هم نيست».خداوند بزرگ يكي از ثمرههاي انفاق را ساده شدن كارها ذكر ميكند. آسان شدن كارها با هزينه كمتر و سريعتر به نتيجه فعاليت خود رسيدن است كه منافع اقتصادي فراواني را در پي دارد.بازگشت مال: «بگو: پروردگارم روزي را براي هر كس بخواهد، وسعت ميبخشد و براي هر كس بخواهد، تنگ [و محدود] ميسازد و هر چيزي را[در راه او] انفاق كنيد، عوض آن را ميدهد [و جاي آن را پر ميكند] ؛ و او بهترين روزيدهندگان است».جمله «فهويخلفه» نشان ميدهد آنچه در راه خدا انفاق ميشود، در حقيقت تجارتي پرسود است؛ چرا كه عوض آن را بر عهده گرفته، و ميدانيم هنگامي كه شخص كريمي، عوض چيزي را بر عهده ميگيرد، رعايت برابري و مساوات نميكند؛ بلكه چند برابر و گاه صد چندان ميكند؛ البته اين وعده الهي، به آخرت و سراي ديگر منحصر نيست و در دنيا نيز با انواع بركات جاي انفاقها را به نحو احسن پر ميكند.اي كساني كه ايمان آوردهايد و از آن چه از زمين براي شما خارج ساختهايم از منابع و معادن و درختان و گياهان انفاق كنيد... شيطان شما را [هنگام انفاق] وعده فقر و تهيدستي ميدهد و خداوند، قدرتش وسيع و به هر چيز دانا است. به همين دليل، به وعدههاي خود عمل ميكند.واژه فضل در آيه به «خلف» يعني «بازگشت مال» و «پركردن جاي آن» تفسير شده است.ازدياد نعمت كيست كه به خدا قرضالحسنهاي دهد و از اموالي كه خدا به او بخشيده انفاق كند تا آن را براي او چندين برابر كند؟ و خداوند است كه روزي بندگان را محدود يا گسترده ميسازد و انفاق هرگز باعث كمبود روزي آنها نميشود و به سوي او بازگردانده ميشويد و پاداش خود را خواهيد گرفت.از امام جعفر صادق نقل شده است وقتي آيه نازل شد، پيامبر اكرم (ص) گفتند: كسي كه كار نيكي انجام دهد، براي او ده برابر پاداش است» نازل شد. باز حضرت گفتند: سپس اين آيه نازل شد: [كسي كه انفاق كند، چندين برابر، دريافت ميكند.]مفسران در معناي « كثير» گفته اند منظور از كثير نزد خداوند، غيرقابل شمارش است.«كيست كه به خدا، وام نيكو دهد [و از اموالي كه به او ارزاني داشته، انفاق كند] تا خداوند آن را براي او چندين برابر كند؟ و براي او پاداش پرارزشي است». مفسران افزودن بر جمله از ذيل آيه، [و له اجر كريم] هم ازدياد نعمت را استفاده كردهاند . راغب اجر را اعم از اجر دنيايي و آخرتي معنا كرده است.«مردان و زنان انفاق كننده و آنها كه از اين راه به خدا «قرضالحسنه» دهند، اين قرضالحسنه براي آنان مضاعف ميشود و پاداش پرارزشي دارند».«اگر به خدا قرضالحسنه دهيد، آن را براي شما مضاعف ميسازد و شما را ميبخشد و خداوند شكر كننده و بردبار است».«كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند، همانند بذري هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه يكصد دانه باشد و خداوند آن را براي هر كس كه بخواهد و [شايستگي داشته باشد] دو يا چند برابر ميكند؛ و خدا [از نظر قدرت و رحمت] وسيع، و [به همه چيز] دانا است».«از اموال آنها، صدقهاي [به عنوان زكات] تا به وسيله آن، آنها را پاك سازي و پرورش دهي و [هنگام گرفتن زكات] به آنها دعا كن؛ كه دعاي تو، مايه آرامش آنها است، و خداوند شنوا و دانا است».«تزكيه» به معناي رشد دادن چيز با الحاق خيرات و پديدار كردن بركات در آنها است.مانند درخت كه با هرس كردن شاخههاي زايدش، رشد يافته، ثمرهاش بهتر ميشود....جمله ، خطاب به رسول خدا (ص) است به دليل بها يعني با صدقه، و معناي آن اين است : اي محمد از مالهاي مردم زكات بگير و آن ها را پاك كن و اموالشان را پربركت كن.كلمه [صل] از [صلوة] و به معناي دعا است. از سياق آيه استفاده ميشود كه مقصود از اين دعا، دعاي به خودشان و خير و بركت در مال آنها است.سادهتر شدن كارها: «اما آن كسي كه در راه خدا انفاق كند و پرهيزكاري پيش گيرد و جزاي نيك «الهي» را تصديق كند، ما او را در مسير آساني قرار ميدهيم».پاداش و عقوبت: قرآن تاكيد ميكند كم يا زياد بودن صدقه، مكتوب و خداوند به آن دانا است و انسان آن را نزد خدا مييابد. حاصل آن بنا بر مصلحت خداوند، دير يا زود، در دنيا يا آخرت به انسان بر ميگردد. بالاترين پاداش، براي عاليترين كيفيت در نظر گرفته شده و بيشترين وصف و عاليترين مضامين براي پاداش انفاق درباره اميرالمؤمنان علي (ع) و خاندانش بيان شده است
منبع : خبرگزاري موج